loading...
بلوچستان دانلود
خلیل رئیسی بازدید : 45 سه شنبه 29 اسفند 1391 نظرات (0)

بلوچستان (بلوچستان ایران، بلوچستان افغانستان و بلوچستان پاکستان) به سرزمین های پهناوری گفته می شود که در قرن هجدهم لرد کرزن انگلیسی مرز آن را چنین تعریف می کند:

«منطقه ای بین هلمند(هیرمند) و دریای عرب و بین کرمان و سند...»

تمامی این منطقه به استثنا دره ی سند در فلات ایران واقع است و با تاریخ و فرهنگ ایرانی پیوندی گسست ناپذیر دارد. در بخش شرقی، کوه ها ادامه ی رشته کوه های افغانستان شرقی است و بلندترین قله ی آن قیصر گر در سلسله جبال سلیمان است. به طرف غرب، کوه ها از میان کلات مرکزی می گذرند و به سمت بلوچستان ایران جهت تقریبا شرقی – غربی دارند و در بلوچستان این جهت شمال غربی – جنوب شرقی تا به ارتفاعات کرمان می رسند و رشته ی دیگری در جنوب خراسان و غرب سیستان و بلوچستان در خاش است.

رشته کوه های شمالی در غرب کویته واقع اند و به طرف بیابان شوراوک و دشت هلمند (هیرمند) و افغانستان امتداد دارند و از ارتفاع آن ها به تدریج کاسته می شوند. در سواحل جنوبی رشته کوه هایی وجود دارد که مشهورترین آن ها در مکران راس مالان هستند. به طور خلاصه رشته کوه ها پیرامون فلات بلوچستان را فرا گرفته اند.

بلوچستان آب و هوای متنوعی دارد. در نقاط کوهستانی تابستان ها متعدل و زمستان ها سرد است. در نواحی جلگه ای و دشت که ارتفاع آن نسبت به سطح دریا اندک است، آب و هوای گرم و در سواحل مکران، حاره ای و نیمه حاره ای است.

مهاجرت قوم بلوچ

مهاجرت بزرگ قوم بلوچ به طرف مکران در اوایل قرن پانزدهم میلادی آغاز شد. گروهی به طرف سیستان و گروهی به طرف جنوب یعنی مکران رفتند. چون عموما دامدار بودند بیشتر در دشت ها و کوه ها و مکان هایی که علوفه ی کافی برای دامهایشان وجود داشته، ساکن شدند. در مکران و بمپور مدت کوتاهی اقامت کردند و بعد عازم بلوچستان شرقی (بلوچستان پاکستان) شدند و در منطقه ی «دادرو و سیبی» ساکن شدند. جنگ های بین قبیله ای، درون قبیله ای و خشکسالی های متوالی سبب کوچ و جلای وطن اجباری بسیاری از قبایل به بلوچستان غربی، شمالی، مکران و حتی سرخس شد. بسیاری از بلوچ ها ساکن مکران مرکزی وجنوبی بر اثر حکام محلی راهی سلطنت نشین عمان، جزیره ی زنگبار و کشورهای آفریقایی شدند و به رغم سکونت طولانی در این کشورها کماکان زمان و آداب و رسوم خود را حفظ کرده اند.

برای نمونه به عده ای از بلوچ ها و سیستانی ها که پیش از انقلاب اکتبر 1917 در مرو (ماری )فعلی در ترکمنستان می زیستند، اجازه داده نشد به سرخس ایران بازگردند و هنوز آنان زبان و پوشاک بلوچی حفظ کرده اند.

شیوه ی زندگی بیابان گردی، کوچه نشینی و به طور کلی عشیره ای سبب پیدایش آداب و رسومی شد که برخی گرچه ظاهرا خشن به نظر می رسند، اما در مقاطع زمانی و شرایط اجتماعی ویژه ی خود، پسندیده و نیکو بوده اند و اجرا کنندگان آن رسوم را رعایت می کردند و به خود می بالیدند و حتی تحسین می شدند. شاعران، این ستایش ها را در قصاید بلند و موزون خود بیان می کردند. متاسفانه از آنجا که بیشتر اشعار پس از سرایش مکتوب نشده اند. امروزه از آن منظومه ها، اشعار ناقص و مختصری باقی مانده که در نقل شفاهی و سینه به سینه احتمالا مطالبی در مورد اراضی اش بودند و در دوره ی پهلوی برای پس گرفتن املاک غصب شده ی خود در مراجع قانونی ایران اقامه ی دعوی کردند. اما نتیجه ای به دست نیاوردند.

در روستاهای نرون و بیدستر منطقه ی تفتان، دربالای قلل صخره ای، چاه های عمیقی وجود دارد که به دوران پیش از اسلام باز می گردد و گفته می شود که این چاه ها که در دل صخره ها کنده شده اند، سنگ معدن استخراج می شد. در کوه های دشتیاری نیز یک حلقه چاه که در صخره حفر شده وجود دارد که حفاری ها و کاوش های دقیق باستان شناسی در بلوچستان انجام شود. قطعات بسیاری از اسرار فرهنگی و تاریخ کشف خواهد شد.

براساس حفاری های باستان شناسی ای که در بلوچستان پاکستان انجام شده و با توجه به نوع ظروف سفالین، استخوان ها، ابزار سنگی و سایر اشیای کشف شده، پروفسور استیوارت پیگوت استاد باستان شناسی ماقبل تاریخ دانشگاه ادین اسکاتلند به این نتیجه رسید ه که تمدن در دره ی سند تا مناطق همجوار یعنی: کچه، لسبیله، جهلاوان، مکران و خاران گسترده بود.

تمدن هاراپا در منطقه ی وسیعی وجود داشته است و مهمترین مراکزی که تاکنون در آن ها حفاری های باستان شناسی به عمل آمده است که عبارت است از منطقه ی ساهیوال در پنجاب، موهنجودارو در منطقه ی لارناکای سند و در شبه جزیره ی کانیاور، گالیگان در راجستان شمالی و شاهی تمپ در دره ی کیچ در منطقه ی مکران.

زبان بلوچی:

دانشمندان زبان شناس ایرانی درباره ی زبان بلوچی تحقیقات برجسته ی علمی ای انجام نداده اند. اما محققان غربی به ویژه ایران شناسان ضمن انجام تحقیقاتی در مناطق باستانی ایران، به بررسی زبان بلوچی نیز پرداخته اند. مک دانل می گوید: «شاخه ی مادی زبان اوستا پدر زبان بلوچی است. محتمل ترین نظریه بر این مبنا است که مادها پارسی نژاد بوده اند و به زبانی سخن می گفته اند که خویشاوند زبان فارسی کهن بوده است.»

نولدکه نیز همین نظر را دارد. گریسون زبان بلوچی را متعلق به شاخه ی فارسی و شعبه ی فرعی آریایی های هند و اروپایی می داند. ویلیام جکسون می گوید : «زبانی که اوستا با آن نوشته شده به شاخه زبان های هند و ایرانی و هند و ژرمانیک تعلق دارد. ای زبان با فارسی کهن کتیبه ها، بخش قدیم زبان ایرانی را تشکیل می دهند. زبان های بعدی یعنی فارسی نوین، کردی، پشتو، بلوچی و گالچه و برخی از لهجه های کوچک تر، شاخه ی کوچک تر آن را کامل می کنند.»

محمد سردار خان گیشکوری (مورخ و محقق بلوچ پاکستانی) می نویسد:

«در پایان قرن هفدهم و آغز قرن هجدهم میلادی بسیاری از محققان غربی که از میان آنان شاردن، کامفر و لوبرن مقام اول را دارند، زحمات بسیاری را برای فهمیدن و معنی کردن خطوط و تصاویر و آثار تاریخی هخامنشیان کشیدند. در اوایل قرن نوزدهم، محققان پرتلاشی مانند اوزلی، کرپورتر و زیچ پس از مطالعه ی دقیق و بررسی های بسیار به نتایجی دست یافتند که به پژوهشگران تاریخ باستان کمک های شایان توجهی نمود، کتیبه ها ی تخت جمشید و نقش رستم و معماهای کوه بیستون بسیاری از محققان را شگفت زده کرد. »

در واقع پروفسور گروتنفند در آلمان، برنوف در پاریس و در بن پروفسور لاسن و از همه مهم تر سرهنری راولیسون در ایران کوشیدند از میان علایم ابتدا الفبایی درست کنند و معماها نکته به نکته و با تجزیه و تحلیل تدریجی و مداوم حل شدند و بدین ترتیب کشفیات حیرت انگیزی در قلمرو آثار باستانی صورت گرفت.

سرزمین افسانه ها

هر گوشه از سرزمین کهن ایران ،حکایتی دیرین سال دارد ،حکایتی که ما را به سمت نخستین اسطوره ها و افسانه های اقوام ایرانی باز می برد.

می گویند: اینجا که سیستان و بلوچستانش می نامند،دستگرد گرشاسب است واو آن را بنا نهاده است. و از دریاچه هامون که همان هلمند است،سخن می گوید .اینجا زادگاه کهن سرزمین پیروان مزدیسنا بوده است و در روایات آمده است پاک دختی که در هامون تن خود رامی شوید ،موعود را اینجا می زاید و می گویند گوبد شاه از جاودانان دین مزدیسنی در اینجا به یاری سوشیانت می شتابد.

صحبت درباره ی داستان ها و افسانه های بلوچ بحث مفصلی است که در این بحث کوتاه نمی گنجد، اما به اختصار به چند نکته اشاره می کنیم.

بسیاری از داستان هایی که در بلوچستان رواج دارند، می توان گفت بازمانده ی یادگارهای دوره ی ابتدایی بشر هستند و به زمان کوچ آریایی ها به فلات ایران مربوط می شوند. مانند اعتقادات و افسانه های راجع به ماه و خورشید، صحبت کردن با جانوران، گیاهان و غیره که به تحقیق مبدأ و اصل آن ها بسیار کهن است. مثلا صحبت کردن با درخت نشان می دهد که در آن زمان نه تنها برای گیاهان روح و زندگی قائل بوده اند، بلکه آن ها را دارای هوش و ذکاوت می پنداشته اند و گمان می کرده اند که زبان آدمی را نیز می فهمند. اين در حالي است که دین زرتشت برای گیاه، هوش و ذکاوت قایل نیست ومی توان گفت این اعتقادت به قبل از زرتشت بر می گردد.

قطعا این داستان ها برای مخاطبین خاص چون روان شناسان، جامعه شناسان، مردم شناسان ،هنر پژوهان و... حائز اهمیت می باشند و هر کدام به تناسب تخصص شان تحلیل هایی انجام می دهند.

 

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
Profile Pic
سلام دوستان عزیزبه سایت خودتان خوش آومدید....لطفابرای استفاده ازتمامی مطالب سایت ودانلودفایل هادرسایت عضوشوید....همچنین نظرهم یادتون نره..... باتشکر>مدیرسایت>خلیل رئیسی
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نظرسنجی
    کدام شهربلوچستان رابیشتردوست داری
    به نظرشمادرکدام نقطه سربازتمساح پوزه کوتاه زندگی می کند
    به نظرشما چه چیزهایی بیشتردروبلاگ بلوچستان دانلودبگذارم
    آمار سایت
  • کل مطالب : 244
  • کل نظرات : 11
  • افراد آنلاین : 2
  • تعداد اعضا : 157
  • آی پی امروز : 3
  • آی پی دیروز : 19
  • بازدید امروز : 29
  • باردید دیروز : 171
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 29
  • بازدید ماه : 623
  • بازدید سال : 3,194
  • بازدید کلی : 47,215
  • کدهای اختصاصی
    کسب درآمد از پاپ آپ